هنرمندی های من

سرمای عشق یک طرفه

بیش تر از گرمای عشق های دیگر است

سرمایی که آدم رو نابود و حقیر میکنه

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:39 توسط faezeh molla| |

می روم

می روم

می روم

هر روز این را بر زبان می آوردم

ولی در آخر

من رفتم و تو را با

تمام خاطراتم تنها گذاشتم

هرچند

دیگر در ذهنم حضور نداشتی

آنقدر سرم با خوشی های زندگی گرم بود

که تو را برای همیشه

فراموش کردم

و مانند آشغالی

که دیگر بازیافت نمی شود

دور انداختم

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:32 توسط faezeh molla| |

حرف ها زدی

دروغ ها گفتی

نقشه ها کشیدی

و من در مقابلت

خود را آدمی ساده لوح نشان می دادم

تا ندانی شر تر از تو هستم

و همه چیز را می دانم

و در آخر

زهرم را با سکوت و فراموشیت تا ابد

ریختم!

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:27 توسط faezeh molla| |

تلافی

زجر آور است

اما سکوت

بسیار زجر آورتر است....

و سکوت من در برار کارهای تو

بسیار زجر آور است

می دانم

خوب می دانم

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:19 توسط faezeh molla| |

گذشتم

از تو

از عشقت

از غرور له شده ات

از غرور له شده ام

فقط و فقط

به خاطر کسی که

چندین سال است گرفتار عشق توست

نتوانستم در حق او نامردی کنم

و نمی کنم

 

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:17 توسط faezeh molla| |

نگو نشنیدی

صدای شکستن کسی که

برای تو شکست

به پای تو شکست

به خاطر عشق یک طرفش به تو شکست

ترک خورد

خورد شد

اما حرفی نزد

فقط

سرش رو انداخت پایین و

به صدای ترکاش گوش داد

گوش داد

گوش داد

تا اونجایی که

دیگه براش عادی شد

شکستن

شکستنی که

هرکسی توصیفشو از زبونش شنید

حرفی نزد

فقط آروم

یواشکی

قطره ی اشکشو پاک کرد

حتی مغرور ترین آدما هم کم آوردن

نتونستن حتی توصیف شکستن پر درد اونو

تا آخر گوش کنن

با بغض دور شدن

تو تنهایی به حال اون شکسته

زار زدن

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:5 توسط faezeh molla| |

در زندگی 3بار طعم عشق را با تمام وجودم چشیدم

عشق اولم حتی اسمم را نمی دانست

عشق دومم تنها کسی بود که تنهایم گذاشت

و عشق سومم....

برای خوش بختیش از خودم گذشتم

اما کاش یک بار

احساسم را بر زبان می آوردم

تا شاید

عشق پنهان شده در تنفرم را

می فهمید

نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:14 توسط faezeh molla| |

بزای فراموش کردنت

دست به کارهای زیادی زدم

اما حالا

هم یاد تو هست

هم فکر کارهایی که کردم

می خواهم از تو متنفر شوم چون

اینجایی که هستم

به خاطر فراموش کردن توست

اما هر لحظه که می گذرد

دلتنگ تر می شوم

نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:10 توسط faezeh molla| |

با هرکس که صحبت می کنم

می گوید

به کسی اعتماد ندارد جز خودش

اما من

آنقدر از خودم دور شده ام که حتی

به هرکسی بیشتر از خودم

اعتماد دارم


نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:2 توسط faezeh molla| |

شاید مرا

ترک کرده باشی

شاید قلب مرا

شکسته باشی

شاید مرا

به اینجا که هستم

رسانده باشی

ولی یادت باشد

که من چگونه

با تو بودم و تو

با من چه کردی

نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:58 توسط faezeh molla| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com